سلام به همه دوستان.
دوست دارم تو این پست در مورد یکی از مهم ترین مطالب مربوط معماری بحث کنیم .امیدوارم دوستان همکاری کنن حتی اونایی که میان و نظر نمیدن (نا مرئی ها) .
مطلب مورد نظرمون راجع به خلاقیت در معماریه که همکاری همه رو می طلبه
راستیتش تو یک بحث روانشناسی بودم ، بحث این بود که خلاقیت تو بچه های کوچیک موج میزنه مخصوصا موقعی که نقاشی می کنند یا کاری بهشون محول میشه از محالاته که بشه یک کار تکراری تو دوتا موضوع ازشون پیدا کنی ولی بحث اینه که چرا وقتی بزرگ میشن چه عواملی باعث میشه که خلاقیتشون کم بشه وچجوری میشه برش گردوند؟
دوستان عواملی که به ذهنتون یا ذهن اشنایانتون یا... میرسه بنویسیم تحلیلش کنیم و سعی بر بهبود اوضاعمون داشته باشیم ...
تو دوران دانشجویی دوتا شعار مهم هست که میگه:
1- یک دست صدا نداره
2-یکی برا همه همه برا یکی
اینفعه خدا کنه یکی دیگه غیر نویسندگان بحثو شروع کنه!
بحث تو قسمت نظرات...
مرسی
نظرات شما عزیزان:
از طرف دیگه شاید جناب مهران از طرفی درست گفته باشن شاید یکی از عواملی که جلوی ادمو میگیره تا خلاقیتش و نواوریش کم شه این باشه که دنبال جایزه باشه و چرا باید یه همچین حسی داشته باشه چون فک میکنه کارش خیلی تا حالا درست بوده و همه ازش انتظار دارن که به بهترین وجه ممکن کارشونو انجام بدن که خب اینم یکی از عوامله
ما می خواهیم که عواملشو بشموریم
من گفته خانم غازی موافقم من که خداییش تو این ترم بیشترین تلاشمو میکردم ا تواناییمو بشناسم
اصولا از بچگیم نمره ایم نبودم اعتقاد دارم تو کارتو به بهترین وجه انجام بده به هیچی هم فک نکن جز کارت تمرکز 100 درصدی رو کارت داشته باش نمره خودش میاد
نمره ای بودن هم واست استرس الکی میاره
و این کار بچه هاست
وشاید یکی دیگه از عواملی که بتونه تو نواوری وخلاقیت کمکتون کنه این باشه که به کارتون ایراد بگیرید نظراتون چیه؟
پاسخ:من با گفته ی ایشون موافق بودم اما واسه حرفم دفاعیه اوردم.به نظرم ایراد گرفتن به کار باعث پیشرفت میشه تا خلاقیت اما گاهی هم باعث خلاقیت میشه...
پاسخ:سلام.و عرض ادب همیشه جایزه نیست که آدم رو تشویق به کار می کنه گاهی وقتا آدم یه کاری رو انجام می ده که خودشو مطرح کنه...مثلا تو کلاس درک و بیان ما من خودم به شخصه رو کارم تا جایی کار می کنم که تواناییم رو نشون بدم...البته فکر کنم همه این طور باشیم (با توجه به استادمون)یه چیز دیگه هم تا جایی که من حس کردم و تجربیدم اینکه اکثر مخترعان ما نه به خاطر تشویق که به خاطر نشون دادن خودشون یا رفع نیازاشون چیزی رو اختراع کردن...خوب می دونیم که اونا مشوقای زیادی نداشتن...البته انکار هم نمی کنم که یه پشتوانه داشتن...مثلا ادیسون به خاطر حرف مادرش و همچنین دکتر حسابی به خاطر مادرش... پس باز هم شاید بتونم این دفاع رو از حرفم داشته باشم که گاهی عادت ها جلوی چشم ما سد می شه و ما نیاز ها رو نمی بینیم..که به خاطر حلشون خلاقیت به خرج بدیم.و یه مثال بارز دیگه همین شیر آب هایی که آقای نیکدل گذاشتن...از نظر من نشون می ده طرف به یه چشم دیگه به اطرافش نگاه کرده و به آبشار عادی نگاه نکرده به تکنولوژی عادی نگاه نکرده به کاربرد گل عادی نگاه نکرده...شما زمانی می تونید غلطیه حرفا رو مطرح کنید که یه منبع و حرف فرد موثق رو بیارید رو...
یه نمون ی دیگه که خیلی از ما ها هش توجه نمی کنیم اینه که ما به دیدن هلاله رنگین کمون عادت کردیم اما واقعا چرا رنگین کمون بصورت یک کمانه...؟به نظرم خوبه که یه وبلاگ رو که لینکش رو هم توی وب گذاشتم معرفی کنم...وبلاگ حدیث دیگر علم گویم همی...یه سر بهش بزنید و دید این شخص رو که هم سن و سال ما هست رو با دید خودمون مقایسه کنید...ببینید عادم چقدر جالبتر می تونه به دنیا و اطرافش نگاه کنه...